1394-04-12 03:51
1758
0
16914
تفسیر قرآن از منظر امام(10) :

فوائد قصص انبياء و اولياء و حكماء از منظر امام خميني(ره)

حضرت امام خمینی(ره) کتاب مخصوصی بنام "تفسیر قرآن" ننوشته اند. به عبارت دیگر فرصت این کار را با توجه به دقت وحساسیتی که داشته بدست نیاورده اند. اما گاهی برخی از سوره های کوچک و یا بعضی از آیات را در مباحث و آثار خود به اقتضای بحث بطور اجمال تفسیر نموده که بسیار جالب و جاذب می باشد.

به گزارش گلستان ما؛ خوشبختانه این نکات پراکنده تفسیری در سالهای اخیر توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) گردآوری شده و در قالب کتابی بنام تفسیر قرآن در پنج جلد تدوین و تنظیم شده و به چاپ رسیده است که کار بسیار ارزشمندی است.

اینک ما به میمنت ماه مبارک رمضان بخشی از تفسیرهای حضرت امام خمینی را از آثار گوناگونش برای مشتاقان این کتاب آسمانی در اینجا می آوریم. امید است مقبول ارواح ملکوتی انبیاء و ائمه و امام و شهدای عزیز قرار گیرد.

فوائد قصص انبياء و اولياء و حكماء

و ديگر از مطالب اين صحيفه الهيّه[قرآن کریم]، قصص انبياء و اولياء و حكماء است، و كيفيّت تربيت حق آنها را، و تربيت آنها خلق را؛ كه در اين قصص فوائد بى‏شمار و تعليمات بسيار است. و در آن قصص به قدرى معارف الهيّه و تعليمات و تربيتهاى ربوبيّه مذكور و مرموز است كه عقل را متحيّر كند. " سبحان اللَّه و له الحمد و المنة ". در همين قصّه خلق آدم عليه السلام و امر به سجود ملائكه و تعليمات اسماء و قضاياى ابليس و آدم (ع) كه در كتاب خدا مكرر ذكر شده، به قدرى تعليم و تربيت و معارف و معالم است براى كسى كه‏ " لَهُ قَلْبٌ اوْ الْقىَ السَّمْعَ وَ هُوَ شَهيد " كه انسان را حيران كند.

و اينكه قصص قرآنيّه، مثل قصه آدم و موسى و ابراهيم و ديگر انبياء- عليهم السلام-، مكرر ذكر شده، براى همين نكته است كه اين كتاب، كتاب قصه و تاريخ نيست، بلكه كتاب سير و سلوك الى اللَّه و كتاب توحيد و معارف و مواعظ و حِكَم است. و در اين امور، مطلوبْ تكرار است تا در نفوس قاسيه تأثيرى كند و قلوب از آن موعظت گيرد. و به عبارت ديگر، كسى كه بخواهد تربيت و تعليم و انذار و تبشير كند، بايد مقصد خود را با عبارات مختلفه و بيانات متشتّته- گاهى در ضمن قصه و حكايت و گاهى در ضمن تاريخ و نقل و گاهى به صراحت لهجه و گاهى به كنايت و امثال و رموز- تزريق كند تا نفوس مختلفه و قلوب متشتّته هر يك بتوانند از آن استفادت كنند.

و چون اين كتاب شريف براى سعادت جميع طبقات و قاطبه سلسه بشر است، و اين نوع انسانى در حالات قلوب و عادات و اخلاق و ازمنه و امكنه مختلف هستند، همه را نتوان به يك طور دعوت كرد؛ اى بسا نفوسى كه براى اخذ تعاليم به صراحت لهجه و القاء اصل مطلب به طور ساده حاضر نباشند و از آن متأثر نگردند؛ اينها را بايد به طور ساختمان دماغ آنها دعوت كرد و مقصد را به آنها فهمانيد.

و بسا نفوسى كه با قصص و حكايات و تواريخ سر و كار ندارند و علاقمند به لبّ مطالب و لباب مقاصدند؛ اينها را نتوان با دسته اول در يك ترازو گذاشت. اى بسا قلوب كه با تخويف و انذار متناسبند؛ و قلوبى كه با وعده و تبشير سر و كار دارند. از اين جهت است كه اين كتاب شريف به اقسام مختلفه و فنون متعدده و طرق متشتّته مردم را دعوت فرموده؛ و چنين كتابى را تكرار حتم و لازم است. دعوت و موعظه بى‏تكرار و تفنّن، از حدّ بلاغت خارج، و آنچه متوقّع از آن است، كه تأثير در نفوس باشد، بى‏تكرار از آن حاصل نشود.

مع الوصف، در اين كتاب شريف قضايا به طورى شيرين اتفاق افتاده‏ كه تكرار آن انسان را كسل نكند؛ بلكه در هر دفعه كه اصل مطلب را تكرار كند، خصوصيّات و لواحقى در آن مذكور است كه در ديگران نيست؛ بلكه در هر دفعه يك نكته مهمّه عرفانى يا اخلاقى را مورد نظر قرار داده و قضيّه را در اطراف آن چرخ مى‏دهد. و بيان اين مطلب استقصاى كامل از قصص قرآنيّه لازم دارد كه در اين مختصرات نگنجد. و در آرزوى اين ضعيف بى‏مايه ثبت است كه با توفيق الهى كتابى در خصوص قصص قرآنيّه و حل رموز و كيفيّت تعليم و تربيت آنها فراهم آورم به قدر ميسور. گرچه قيام به اين امر از مثل نويسنده آرزويى است بسى خام و خيالى است بس باطل.

بالجمله، ذكر قصص انبياء - عليهم السلام- ، و كيفيّت سير و سلوك آنها، و چگونگى تربيت آنها از بندگان خدا، و حِكَم و مواعظ و مجادلات حسنه آنها از بزرگترين ابواب معارف و حِكَم و بالاترين درهاى سعادت و تعاليم است كه حق تعالى جلّ مجده به روى بندگان خود مفتوح فرموده. و چنانچه ارباب معرفت و اصحاب سلوك و رياضت را از آنها حظّى وافر و بهره كافى است، كسان ديگر را نيز نصيبى وافى و قسمتى بى ‏پايان است.

چنانچه از كريمه شريفه " فَلَمّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَءَا كَوْكَباً "... الخ، مثلًا، اهل معرفت كيفيّت سلوك و سير معنوى حضرت ابراهيم- عليه السلام- را ادراك مى‏كنند، و راه سلوك الى اللَّه و سير الى جنابه را تعلّم مى‏نمايند، و حقيقت سير انفسى و سلوك معنوى را از منتهاى ظلمت طبيعت، كه به "جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ" در آن مسلك تعبير شده، تا القاء مطلق انّيّت و انانيّت و ترك خودى و خودپرستى و وصول به مقام قدس و دخول در محفل انس، كه در اين مسلك اشارت به آن است " وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ  " ... الخ، از آن دريابند. و ديگران از آن، سير آفاقى و كيفيّت تربيت و تعليم جناب خليل الرّحمن امّت خود را، ادراك كنند. و بدين منوال، ساير قصص و حكايات، مثل قصّه آدم و ابراهيم و موسى و يوسف و عيسى و ملاقات موسى و خضر، كه استفادات اهل معارف و رياضات و مجاهدات و ديگران هر يك با ديگرى فرق دارد.

و در اين قسمت داخل است، يا مقصدى مستقلّ است، حكم و مواعظ ذات مقدّس حق؛ كه هر جا مناسب شده خود به لسان قدرت بندگان را دعوت فرموده، يا به معارف الهيّه و توحيد و تنزيه، چون سوره مباركه «توحيد» و اواخر سوره «حشر» و اوائل «حديد»، و ديگر موارد كتاب شريف الهى. و اصحاب قلوب و سوابق حسنى را از اين قسمت حظوظى است بى‏شمار. مثلًا، اصحاب معارف از كريمه مقدّسه "و مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً الى اللَّه وَ رَسولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ المَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اجْرُهُ عَلَى اللَّه ".  قرب نافله و فريضه را استفادت كنند؛ در عين حال كه ديگران خروج به بدن و هجرت، مثلًا به مكه يا مدينه، را مى‏فهمند.

و يا دعوت فرموده به تهذيب نفوس و رياضات باطنيّه چون كريمه شريفه " قَدْ افْلَحَ مَنْ زَكَّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّيها ". الى غير ذلك. و يا دعوت به عمل صالح است؛ چنانچه معلوم است. و يا تحذير از مقابلات هر يك از اينها است. و در اين قسمت نيز داخل است حِكَم لقمانى و ديگر بزرگان و مؤمنين كه در موارد مختلفه اين صحيفه الهيّه مذكور است، چون قضاياى اصحاب كهف.

(اخذ از کتاب آداب الصلاة (آداب نماز)- تالیف امام خمینی- ره)

تنظیم: غلامرضا خارکوهی

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.